متولد بهمن 91

سلام گلم... ببخشید که دارم با تاخیر مینویسم.. چند روزی که اینترنت قطع بود, گرفتار درس و مدرسه هم هستم.. دوشنبه 22/8/91 رفتیم مشهد ومقداری از وسایلت رو خریدیم. گهواره, کریر, جغجغه, لباس 5 تیکه, پتو 3کاره, سرویس خواب, پستونک و بند پستونک, قاشق, شیشه و شیشه ی 3 کاره, لباس گرم , چند تا شلوار , دستمال مرطوب, پیش بند و روسری و چند تا تیکه ی دیگه. پنجشنبه/9/آذر تولد داداش امیر بود و رفتیم بیرون. چهارشنبه /15/ آذر دوباره رفتیم مشهد و مامان مرخصی گرفت و از شنبه 18/آذر مامان مدرسه نرفت.  22/آذر رفتیم بیرون و روسری و مولفیکس و...خریدیم ومامان کیفت رو آماده کرد. امشب شب یلداست.. میخوایم یریم بیرون.. &nbs...

سلام عزیزم.... دیروز رفتیم مشهد قرار بود شب برگردیم. مشهدخیلی ترافیک بود. عصری رفتیم پاساژ فردوسی ولی قسمت نشد چیزی واست بخریم و شب برگشتیم. اما قول میدیم دفعه ی بعدواست خرید کنیم   ...

سلام کوچولو ...   اولین  روزی که من و داداشی فهمیدیم, همش من می گفتم دختر و داداشی میگفت پسر. بعد مامان می گفت دعوا نکنید شما دعا کنید سالم باشه.برای ما هم کم کم عادی شد. وقتی رفتیم مشهد جای دکترحکمت (دکتر گیاهی) گفت پسر دارید. تا دیروز که مامان رفت سونوگرافی که معلوم شد مثل خودم یک دختری.                                                         &n...

امروز با کمک خاله جون این وبلاگ رو درست کردیم